- موسوی:واقعاً تا کی دستگاه نظارتی باید در این زمینه وارد شود؟ دستگاههای فرهنگی ما برای مقابله با این جریانهای نوظهور مرده است، جامعه ورود دیدگاه امنیتی را از نگاه باید و نبایدها بر نمیتابد، هنوز حوزه فرهنگی ما به این عقلانیت نرسیده است که کار ایجابی برای دیگران انجام دهد، چند تا فیلم در خصوص جریانهای عرفان کاذب تولید شده است، صدا و سیما چه اقداماتی را انجام داده است؛ اینکه فیلمهایی از دستگاههای انقلابی با بودجههای کلان ساخته میشود و توقیف میشود، یا اینکه فیلمساز و تهیه کننده شناختی از این جریانات ندارند، دستگاههای آموزشی و تربیتی ما چقدر به این موضوعات بها میدهند.
غرب سه دهه گذشته به این نتیجه رسید، نیاز به یک کرسی در دانشگاهها برای مبارزه با فرقههای جریانهای نوظهور دارد، اکنون چقدر دانشگاههای ما به این موضوع میپردازند، این در حالی است که اکثر فرقههای جامعه هدف خود را دانشجویان و دانشآموزان قرار دادند، آموزش و پرورش چه کتابی در این زمینه تولید کرده است و یا در فضای اینترنتی چه اقداماتی را مسئولان صورت دادهاند.
عقل فرهنگی جامعه نسبت به این معضل چقدر طرح و برنامه داشته است! چرا نباید حوزه و دانشگاه این دغدغه را نداشته باشند! کاری که شهید مطهری در دهه 40 کرد، مباحثه و مناظراتی داشتند و نظریات را به چالش کشیدند، باید در این حال حاضر هم با این شیوه به مقابله با معنویتهای نوپدید اقدام کرد.
رئیس فرقه کیهانی چند وقت پیش در زندان گفته بود: «من خسته شدم، از همه چیز برگشتهام، رهایم کنید، میخواهم به خانه بروم و آشپزی کنم!»
بنابراین نیازی به حضور سازمان امنیتی در این حیطه نیست، تا هنگامی که این موضوع از حوزه فرهنگی مورد پذیرش قرار نگیرد و عوامل بازدارنده در کشور فعال نشوند، همچنان معضل به قوت خود باقی است، کشورهایی که سطح اجتماعی پایینتری از ایران دارند، قانون ضد فرقه و فرقهگرایی را تدوین کردند، چرا که آنها فهمیدهاند فرقهگرایی یک تهدید امنیتی است،یک تهدید برای امنیت ملی کشور است، هر چند که حوزه فرهنگی باید برای حل این معضل ورود پیدا کند.
این جریانهای انحرافی، واژه عرفان را وام گرفتهاند، در حالی که بویی از عرفان نبردهاند، اینکه «م.ط» در فرقه «کیهانی» شیطان را در کنار خدا قرار داده است یا «پ.ف» رئیس فرقه «رام الله» نیز همین طور، جریان فرقه از خارج آمده یا رهبر فرقه نیز مدتی را در خارج از کشور سپری کرده است، نشان میدهد در اینجا سخن از عرفان نیست!
شما ببینید با اینکه سفارت انگلیس در ایران تعطیل شد، اما با این حال حاضر نیست که اقداماتش را تعطیل کند، انگلیس علیه منافع ما عمل میکند، در درون با رهبران فرقهها ارتباط برقرار میکند، جریانهای مختلفی را میسازد و ساپورت بانکی هم میکند، اینکه رئیس یکی از فرقهها از دانشگاه ارمنستان مدرک تحصیلی میگیرد، همه نشان از آن دارد که از طرف بیگانگان حمایت میشوند، قطعاً این فرقهها ساخته و زائیده تفکرات یک ایرانی نیست، ببینید یک فرد کمسواد (اشاره به رئیس فرقه کیهانی) نگاهش به خداوند چگونه است! اینها نشان میدهد که از بیرون آموزش گرفته است.
برنامه فرقهسازی قبل از انقلاب اسلامی در ایران آغاز شد، هر چند که انقلاب آنها را وادار کرد که به این روند سرعت ببخشند، اینها در قالب فرقهها جاسوسهایی را تربیت کردند و در طول سه دهه اخیر در حوزه سیاسی فرهنگی و اجتماعی نفوذ کردند، در زمان پهلوی با نگاه سیاسی، امنیتی و منش مسلحانه عمل کردند، در سال 1299 رضاخان به سرویس اطلاعاتی انگلیس پیشنهادی میدهد که در پی آن تشکیلات بهائیت شکل میگیرد، اگر حوزه فرهنگی عقلانی عمل نکند و برای حل این معضل ورود پیدا نکند تا این جریانات را به جامعه نشناسند و آگاهی ندهد، وضع به مراتب بدتر خواهد شد.
* شاید یکی از دلایلی که باعث میشود که حوزه فرهنگی در این قضیه ورود پیدا نکند، تلاش برای عدم تبلیغ این فرقههاست، چگونه عمل کنیم که تبلیغ آنها نشود؟
- محمدی: باید زشتیها را برای مردم بازگو کرد، به طوری که باعث نشود، مردم به سراغ آنها بروند، جذب و در نهایت ذوب آنها شوند. اگر کسی با معرفی زشتیهای شخص مدعی و رئیس فرقه باز به سمت او برود، قطعاً بیمار است.
- موسوی: اگر جریان رئیس فرقه رام الله پیگیری نمیشد یا رئیس فرقه ابَرآگاهی به جامعه شناسانده نشود، معلوم نخواهد بود که چندین دختر معصوم در دام آنها گرفتار خواهند شد، تا چه زمانی قرار است که پلیس در این حیطه عمل کند و تا چه زمانی باید از این بترسیم که این جریانات به مردم معرفی شوند، توجه داشته باشید هر 32 استان ما گرفتار یک نوعی از جریانات نوظهور هستند، آلودگی هر استانی را نمیشود به استان دیگر تعمیم داد.
با توجه به این وضعیت، در حوزه فرهنگی مسئولین و رؤسای فرهنگی باید با یک اقدام انقلابی وارد عرصه شوند، اینکه نهادهای امنیتی و نظامی باید وارد عرصه مقابله با جریانهای نوپدید معنوی شوند، نگاه بسیار بدی است که در سایه آن انتظار داشته باشیم، پلیس در این موضوع دخالت کند.
یکی از مشکلات نبود قانون است که برابر جریانات نو ظهور معنوی خیلی با تسامح برخورد میکنند، لذا وجود قوانین سخت برای ایجاد کنندگان فرقهها که به تبع آن بسیاری از افراد جامعه را به سمت خود میکشانند، لازم و ضروری است تا کسی جرأت نکند تا به سوء استفاده از جوانان به خصوص دختران بپردازد، لذا تا هنگامی که قانون محکمی در این باره وجود داشته باشد، دیگر نیازی به حضور نیروهای امنیتی نیست.
شاید لازم باشد وزیر آموزش پروش یک پکیج آگاهی برای دانش آموزان در حوزه مباحث تاریخچه شکلگیری و مضرات فرقهها را تهیه کند و در سطح سراسر کشور منتشر کند، چرا که تا هنگامی که از فرقهها صحبتی به میان نیاید، در واقع به خواسته دشمن کمک کردهایم، بنابراین با در نظر گرفتن امکانات و مطالبات، خواستار ورود شورای عالی فرهنگی کشور و دستگاههای دولتی هستیم، به طوری که رهبر معظم انقلاب اسلامی ایران این ضرورت را چندین سال پیش درک کردهاند، اما انگار هنوز مسئولین تصمیمساز هنوز به این باور نرسیدهاند که باید در این حیطه کار فرهنگی کرد.
* اینکه برخی از فرقهها با ادعای دارا بودن علوم باطنی به جذب افراد اقدام میکنند و ادعاهایی را طرح میکنند، آیا به راستی قادر به برخی از ادعاهای خود هستند، به طوری که در مورد فرقه «رام الله» نیز این موضوع به صراحت دیده میشود، به راستی چگونه کسانی که دارای تحصیلات پایین هستند، با ساختن یک فرقه و رهبری آن میتوانند افراد را جذب کنند؟
- محمدی: رئیس فرقه «رامالله» از طریق روانشناسی و کسب تجربه توانسته است به برخی از قدرتهای باطنی دست پیدا کند، این قبیل افراد علوم باطنی را از طریق تمرین روحی کسب میکنند، «پ.ف» در صحبتهای خود گفته بود که در حوالی کویر یزد با استادی به نام «روح الله» برخورد کرده که وی استاد مسلم علوم باطنی جهان است! البته این شخص هرگز یافت نشد، حتی وجود چنین آدمی نیز ثابت نشد.
رئیس فرقه رامالله ملقب به «ایلیا» در خانواده پرجمعیت که 13 تا خواهر و برادر دارد، بزرگ شده است، بعضی از برادرانش در جنگ حضور داشتند، یکی از برادرانش را به خاطر اینکه به اسم بهزیستی از بازار پول جمع میکرد، دستگیر کردند و او مدتی در زندان بود، متولد شهر کرمانشاه است، ظاهر مذهبی او و آشناییاش با هیپنوتیزم و روانشناسی باعث شد که بتواند اندکی در علوم باطنی نقشآفرینی کند، البته ادعاهای خارقالعاده او هیچ گاه محقق نشده و هیچ فردی هم این ادعاها را مشاهده نکرده است.
نامبرده پس از مدتی به تهران آمد، با توجه به لحن بیان شیوایی که داشت، توانست عدهای را دور خود جمع کند و در همین راستا کارهای غیر قانونی زیادی انجام داده است، البته ناگفته نماند که صحبت اطرافیان هم در افزایش توهمات وی بیتأثیر نبوده است؛ وقتی عدهای دور فردی جمع شوند و به او بگویند: «تو از آسمان آمدهای!، تو خودت نمیدانی چه فردی هستی!، ما درک میکنیم!»، بالاخره توهم انسان را در بر میگیرد که نکند، واقعاً کسی هستم و خود خبر ندارم!، البته باید گفت که همین معدود استعدادهایی که رئیس فرقه «رام الله» دارد همگی منفی و در خدمت شیطان است.
یکی از اساتید عرفان باطنی جهان پیش از مرگ خود اعلام کرده بود که استاد بعدی جهان از آسیاست، به همین جهت بعد از فوت او رقابتی در میان رؤسای فرقههای باطنی در آسیا ایجاد شد و به تبع آن، در ایران هم این رقابت مشاهده شد.
ایلیا در همین راستا گفته است: «من دومی ندارم و من فقط استاد مسلم عرفان باطنی نه تنها در ایران بلکه در کل آسیا هستم!»، وقتی او را با یکی از اساتید عرفان الهی روبرو کردند، این استاد به او گفت: «هر ادعایی که داری انجام بده، من هم برای تو مرده را زنده میکنم، تو ادعای کردی که از دل مرغ میتوانی، نارنگی در بیاوری! این کار را بکن و بعد از انجام آن، نوبت من میشود»، در نهایت ایلیا نتوانست ادعای خودش را ثابت کند!
استاد عرفان الهی رو به ایلیا میکند و میگوید: «تو از دنیا بیخبری! اکنون حداقل ۱۳ استاد مسلم علوم باطنی در قم داریم که خودشان را معرفی نکردند و حتی اجازه نمیدهند که شاگردانشان آنها را معرفی کنند، اینها کسانی هستند که پایینترین شاگردانشان طیالارض را باید بلد باشند!»، این در حالی بود که «ایلیا» در ادامه جلسه باز هم نتوانست، ادعاهای خودش را ثابت کند. مثلا مدعی شد که میتواند ابر احضار کند تا در اتاق باران ببارد. وقتی به او گفتند این کار را بکن، خیس شدن اتاق را بهانه کرد!
لذا بروز عرفانهای کاذب در ایران را باید از چند لحاظ شناسایی کرد، اینکه این گونه پدیدههای انحرافی اول در جامعه شناسایی شود، گاهی دیده میشود که در برخی از شهرها افرادی پیدا میشوند که فریاد «أنا الحق» سر میدهند! و برخی دیگر مانند «بروجردی» قیام میکنند و با جامعه درگیر میشوند و فضا را ملتهب میکنند، پس هر پدیده فرقهای آسیبهایی دارد، به همین جهت باید بررسی شود که جامعه ما دچار چه نقصانی است که چنین افرادی ظهور کنند و پای ادعایشان میایستند و حاضر نیستند از ادعای خود دست بر دارند، این در حالی که شاهد نیستیم که نیروی امنیتی روی افراد مدعی کار کرده باشد تا از ادعای خود برگردند و کوتاه بیایند.
«م.ط» رئیس فرقه کیهانی چند وقت پیش در زندان گفته بود: «من خسته شدم، از همه چیز برگشتهام، رهایم کنید، میخواهم به خانه بروم و آشپزی کنم!»، وقتی به او گفته شد که همین چیزهایی که گفتی، برای خبرنگارها هم بگو تا آزاد شوی، قبول نکرد؛ معلوم میشود که او هنوز از ادعای خود بر نگشته است و وقتی به تنگنا میرسند، این حرفها را میزنند و عذرخواهی میکنند.
به همین دلیل لازم است که در این خصوص کنکاش بیشتری صورت گیرد و کارگروهها و جلسات مستمری در جامعه تشکیل شود و ضعفها شناسایی شود تا علت جذب افراد به فرقههای نوظهور نمایان شود، هر چند که نبود قانون ضد فرقه در جامعه اسلامی و خلاهای قانونی در برخورد با این قیبل افراد کاملاً محسوس است.
نظرات شما عزیزان: